چه زیبا خالقی دارم .
چه بخشنده خدای عاشقی دارم.
که میخواند مرا با انکه میداند گنه کارم.
اگر رخ بربتابانم ،دوباره مینشیند برسر راهم
دلم را میرباید با آن طنین گرم و زیبایش
که در قاموس پاک کبریایی ، قهر نازیباست.
چه زیبا عاشقی را دوست می دارم.
دلم گرم است ، می دانم که می داند بدون لطف او تنهای تنهایم.
خدای من ،خدایی خوب می داند.
و می داند که سائل را نباید دست خالی راند.
چه ترس از ظلمت شبها به هنگامی که می گوید :
عزیزم! حاجتی داری اگر اینک بخوان ما را
که من حاجت روا کردن برای بنده ام را دوست می دارم.
:: موضوعات مرتبط:
ادبی ,
,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3